آیساآیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

❤❤آیسا، طلایی موهایت گندم زار من❤❤

تقدیم به مادرم باعشق...

  مادرم را هیچگاه ندیدم که پرواز کند، زیرا به پایش؛ من را بسته بود؛ پدرم را؛ برادرم را؛ و همه ی زندگیش را،...  باعشق تقدیم به مادر عزیزم که تمام عاشقانه هایش برای من است و من هم تمام عاشقانه هایم را بی کم و کاست یک جا تقدیمش میکنم... و ای کاش من هم بتونم مثل مادرم ،مامان خوبی برای آیسای عزیزم  باشم  .... مامان جونم روزت هزار هزار بار مبارک ...   ...
26 فروردين 1393

بهار ِ کفشدوزکی

کفش دوزک کوچولو حسابی غصه داره چونکه برای دوختن دیگه کفشی نداره سوزنشو گذاشته کنارِ گل تو باغچه کاشکی براش بیارن یه لنگه کفش کهنه نخهاشو قیچی کرده تا که باشه آماده وقتی کفشی نداره نخها چه سودی داره؟؟؟؟ از اون دئورا میادش انگار صدای خش خش داره میاد هزار پا با یه بخچه رو دوشش تو بخچه اش گذاشته هزارتا کفش پاره حالا دیگه کفشدوزک هیچ غصه ای نداره........ سلام عشق کوچولوی مامانی خیلی دوستت دارم نفسمممممممممممممممم آیسا جونی  من این روزها هر چی از شیرین کاریهات بگم کمه مثلا همین دیشب مهمون داشتیم بعدش که مهمونا رفتند داشت خوابت میبرد اما  یه دفعه زدی زیر خنده حالا نخند....منم از خدا خواسته آخ چلوندمت آخ له...
24 فروردين 1393

آهای آهای قورقورک....عید همه مبارک

سلام گل قشنگم عیدت مبارک ایشالا همیشه سالم  و سربلند هزارها بهار زندگیت رو  با شادی جشن بگیری... امسال قراربود بابامحمد و دایی جون و مامان مهناز با ما بیان شیراز که نشد حیف .... و چقدرم ناراحت شدیم ... بعد از سال تحویل که شما کلی رقصیدی تازه یاد گرفتی دستای قشنگتو  تکون میدی و این که nبار من سفره هفت سین چیدم و شما ترکوندیش بالاخره سال در ساعت 20:20 دقیقه تحویل شد و وارد سال 93 شدیم وعیدی و ماچ ماچ .... مامان مهناز داشتند دعای تحویل سال رو میخوندن و شما با تعجب نگاه میکردی فدات بشم خیلی باحالی  .. صبح ساعت 11 به سمت شیراز حرکت کردیم تنهایی شب که موندیم شه رضا که بعد از اصفهانه هتل منتظران که من و بابایی کلی ازش خاطر...
12 فروردين 1393
1